"راه سبز امید"
رویای کودنانه جمهوری اسلامی دوم
على جوادى

میر حسین موسوی در دیداری با اعضای انجمن پزشکی ایران اعلام کرد: "تشکیلات راه سبز امید به عنوان یک نهضت فراگیر و رنگ سبز نماد ایجاد این راه و مطالبه اجرای بدون تنازل قانون اساسی شعار آن است". علیرضا بهشتی مشاور ارشد میرحسین موسوی در ادامه گفته است که محمد خاتمی و مهدی کروبی از اعضای مرکزی شورای مرکزی "تشکیلات" راه سبز امید خواهند بود. اضافه کرد  "راه سبز امید" شبکهای اجتماعی است که بر مبنای اهداف حداقلی، مانند "تحقق قانون اساسی و عملی کردن تمام ظرفیتهای آن" و بویژه "بخش مربوط به حقوق ملت" تشکیل میشود." و افزود: "هر کسی که مسئله انقلاب ایران را به عنوان حادثه ای که تجلی خواست مردم ما بوده باور دارد و یا تعهد و پایبندی به قانون اساسی را به عنوان یک مبنا بپذیرد، میتواند وارد این تشکیلات شود". این مبانی تلاش جمهوری اسلامی دوم یا جمهوری اسلامی سبز است .

ما و آزادی احزاب
ایجاد هر تشکل و یا حزبی در فردای سرنگونی رژیم اسلامی و استقرار حکومت کارگری٬ در جمهوری سوسیالیستی٬ امری عادی و در زمره حقوق اولیه سیاسی هر فرد و یا مجموعه ای از افراد است. در جمهوری سوسیالیستی مورد نظر ما آزادی ابراز وجود قید و شرط و محدودیتی ندارد. آزادی بیان٬ مطبوعات٬ تشکل٬ تحزب و اعتصاب در زمره حقوق طبیعی هر شهروند جامعه است. هر جمع و کثری از شهروندان جامعه میتوانند حزب مورد نظر خود٬ حزب چپ٬ دست راستی٬ اسلامی٬ ناسیونالیستی٬ سبز و یا هر حزب مورد نظر خود را ایجاد کنند. آزادی احزاب از نقطه نظر ما یک رکن آزادی های فردی و اجتماعی و مدنی است .

هرچند که مساله ایجاد احزابی که حتی برای اجرای قوانین اسلامی تلاش میکنند٬ امری آزاد و بخشی از حقوق مدنی افراد است اما مساله ایجاد حزب توسط چنین افرادی منوط به اعلام نتیجه دادگاه بررسی جنایت سران رژیم اسلامی به جرم جنایت علیه مردم ایران است. موسوی٬ خاتمی٬ کروبی و بسیاری از کسانی که امروز در صدد ایجاد "راه سبز امید" و کلا جریان اصلاح طلبی حکومتی هستند٬ خود در زمره سران رژیم اسلامی اند٬ باید در دادگاههای عادلانه مردم محاکمه شوند. باید به نقش آنها در تمامی جنایتی که علیه مردم در طول سه دهه حاکمیت سیاه اسلامی صورت گرفته رسیدگی شود. نتیجتا بحث در زمینه "راه سبز امید" بحثی در چهارچوب حقوق شهروندان در جامعه نیست. به چند نکته در این ارزیابی از این حرکت باید اشاره کرد: اهداف اعلام شده و اهداف واقعی این جریان کدام است؟ آینده شان چیست؟

اهداف اعلام شده
میرحسین موسوی و علیرضا بهشتی اهداف این جریان را سازماندهی "شبکه ای اجتماعی" بمنظور تحقق اهداف و "حقوق" مندرج در قانون اساسی رژیم اسلامی بیان کرده اند. "جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر"٬ قانون اساسی و بندهایش٬ نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر. این تمام اهداف اعلام شده این جریان است. رنگ سبز اسلامی هم "نماد این حرکت" است. مبانی فلسفی و فکری این جریان بر تقسیم اسلام به "سیاه" و "سبز" استوار شده است. پیش از آن محسن کدیور در این زمینه گفته بود: "نگرش مصباح یزدی و پیروانش نگرش اسلام سیاه است که رای مردم در آن تشریفاتی است و محورش ولایت فقیه است. و در اسلام سبز٬ محور مردم هستند. در اولی فقها ولی مردم هستند٬ در دومی وکیل مردم"!؟ اسلام سبز٬ "انقلاب اسلامی" و قانون اساسی آن اجزای متفاوت این جریان است. "فقها" کماکان رکن این حاکمیت سبز مذهبی اند. "راه سبز امید" به این اعتبار یک جریان اسلامی و تماما ارتجاعی است. متعهد و ملتزم به تمامی بنیادهای کثیف رژیم اسلامی است.
 
تقسیم اسلام به سیاه و سبز شاید برای باندها و دستجات ارتجاع اسلامی یک رکن تمایز این دستجات و باندهای اسلامی باشد. اما برای مردمی که از اسلام و حکومت اسلامی بیزارند و برای بزیر کشیدن آن به میدان آمده اند٬ تاکیدی بر سیاستهای ارتجاعی حاکم است. این تقسیم بندی اسلامی نه مایه وجد و شعف مردم بلکه باعث انزجار و بیزاری و تحرک بیشتر آنها علیه کلیت بساط اسلامی است. از طرف دیگر قانون اساسی رژیم اسلامی یک قانون تماما ارتجاعی و اسلامی و مبتنی بر بی حقوقی و نابرابری مطلق زن و مرد و بی حقوقی انسانها در جامعه است. سیستم کثیف آپارتاید جنسی٬ فرودستی زن٬ حاکمیت سیاه مذهبی و استقرار یک نظام استثمارگر از مبانی اصلی چنین نظامی است. قوانین این نظام نه ضامن حقوق مردم بلکه نافی هر جزء حقوق انسانی در جامعه است. بدون تردید مردم ضد اسلامی وقعی به چنین تلاشهای نخواهند گذاشت. اما اهداف واقعی این جریان چیست؟ به دو فاکتور اصلی باید اشاره کرد .

اهداف واقعی
۱ - جریان اصلاح طلب حکومتی در شرایطی که جناح دیگر جمهوری اسلامی کمر به حذف این جناح از حاکمیت رژیم اسلامی بسته است٬ نیازمند نیرو و توان از جامعه برای مقابله با جناح راست است. نیازمند دفاع از موجودیت ارتجاعی خود در قبال قداره بندان جناح خامنه ای و احمدی نژاد هستند. هم اکنون بخش اصلی آنها در بی دادگاههای اسلامی تحت محاکمه به جرم "اقدام علیه نظام" کثیف اسلامی قرار دارند. احمدی نژاد وعده داده است که "سرشان را به طاق خواهد کوبید". خامنه ای هم بر علیه شان اتمام حجب کرده است. جلادشان قاضی مرتضوی مشغول تمام کردن پرده های نمایش تحقیر و ارعاب اسلامی شان است. از این رو در شرایطی که تقابل جناحهای رژیم اسلامی به حذف جناحی تبدیل شده است٬ این جناح برای بقاء بدنبال نیرو از جامعه است. راه سبز امید یک رکن تلاش این جریان است. اما تمام هدف آن نیست .

٢ - جریان موسوی و اصلاح طلبان حکومتی میدانند که در دو حالت امکانی برای بقاء و تداوم آینده خود ندارند. میدانند که جناح راست در پس تلاش برای سرکوب اعتراضات مردم در عین حال اقدام به سرکوب و جارو کردن این جریان خواهد کرد. از طرف دیگر این جریانات توهمی ندارند که مردم سرنگونی طلب نیز در صورت گسترش اعتراضات و تداوم رادکالیزه شدن این جنبش بساط رژیم اسلامی و به همراهش بساط این جناح را هم بر خواهند چید. از این رو برای مقابله با این دو حالت باید بکوشند تا اعتراضات مردم را کنترل و مهار کنند. و تنها امید ناچیزشان در این هدف ارتجاعی راه اندازی جنبشی ارتجاعی و حرکتی بمنظور قالب زدن بر اعتراضات مردم سرنگونی طلب است. کانالیزه کردن اعتراضات مردم در مجاری قوانین ارتجاع اسلامی٬ اسلام سبز و ناب محمدی یک رکن دیگر هدف این حرکت است. این جریان ابلهانه پنداشته است که استفاده مردم از شکافهای درون رژیم به معنای باور مردم به عقاید٬ آرمانها و یا اهداف این جریان است. گویا فراموش کرده اند که مردم در گرماگرم اعتراضات فریاد میزدند٬ "موسوی بهانه است٬ هدف کل نظام است". از قرار فراموش کرده اند که هدف مردم نه "اصلاح رژیم" بلکه نابودی آن است .

آینده راه سبز امید٬ تکرار مضحک دوم خرداد
جناح اصلاح طلب حکومتی در ناامیدی به دنبال تکرار جنبش ارتجاعی دوم خرداد است. تفاوت اینجاست که هم جامعه عوض شده است٬ هم رابطه مردم با رژم اسلامی تغییر فاحشی کرده است٬ و هم جدال جناحهای رژیم اسلامی متاثر از این شرایط دینامیسم دیگری بخود گرفته است. اگر در دوران عروج دوم خرداد٬ چهارچوبهای نظری و سیاسی این جنبش ارتجاعی جایی در تقابلات فکری جامعه پیدا کرده بود٬ در دوران کنونی ما بهیچوجه شاهد چنین مولفه هایی نیستیم. مردم به بهانه "تقلب در انتخابات" به خیابانها ریختند٬ به یک جنگ با رژیم متوسل شدند و آنچه شاهدیم دقایق متفاوت یک رو در رویی کامل برای بزیر کشیدن هیولای اسلامی حاکم بر جامعه است. هم جناح راست و هم جناح اصلاح طلب صدای لرزش زمین زیر پای اعتراضات مردم سرنگونی طلب را شنیده اند. اعتراضات اخیر پیش پرده ها و پیش لرزه های یک انفجار عظیم اجتماعی در جامعه است. نه مردم توهمی در پیگیری هدفشان برای سرنگونی رژیم اسلامی دارند و نه جناح راست و ارگانهای سرکوب و اطلاعاتی اش .

راه سبز امید٬ تکرار دوم خرداد است. اما نه مردم سرنگونی طلب اشتها و تمایلی برای این مضحکه دارند و نه رژیم در سراشیبی سقوط اسلامی ظرفیت تکرار آن پروژه را دارد. رژیمی که تمامی ارکانش در زیر ضرب اعتراضات مردم قرار گرفته است٬ مردمی که درکمین اش نشسته اند٬ اجازه چنین نمایشی را به اصلاح طلبان حکومتی نخواهند داد. پروژه راه سبز امید به دنیا نیامده٬ سقط خواهد شد. این داستان قابل تکرار نیست .

جمهوری اسلامی به ته خط خود رسیده است. خیزش کنونی نشان آغاز پایان این هیولای سیاه است. آنچه را که "راه سبز امید"٬ پروژه امید نجات جمهوری اسلامی و بازگشت به دوران "طلایی" حاکمیت اسلامی میداند از نقطه نظر جناح راست به معنای زوال پایه های تاکنونی رژیم اسلامی است. این تقابل کل حاکمیت رژیم اسلامی را در مقابل ما شکننده تر خواهد کرد .

جمهوری اسلامی رفتنی است. جمهوری اسلامی اول جمهوری اسلامی آخر است. جمهوری اسلامی سبز به دنیا نیامده دفن خواهد شد. *